رازهای پشت خلق تابلوی گوئرنیکا توسط پابلو پیکاسو چیست؟

پابلو پیکاسو، نامی که در جهان هنر با نوآوری در هنر قرن بیستم گره خورده، با خلق تابلوی گوئرنیکا در سال ۱۹۳۷ نهتنها یکی از تأثیرگذارترین آثار خود را به جهان عرضه کرد، بلکه استاندارد جدیدی برای بیان سیاسی در هنر معاصر تعریف نمود. این تابلو، که با ابعاد عظیم و سبک کوبیسم خود توجه هر بینندهای را جلب میکند، فراتر از یک نقاشی که بیانیهای علیه جنگ و خشونت است. در این محتوا، ما به کاوش در رازهای خلق این اثر، انگیزههای پیکاسو، تکنیکهای هنری بهکاررفته و جایگاه آن در تاریخ هنر میپردازیم.
زمینه تاریخی و انگیزههای خلق گوئرنیکا
تابلوی گوئرنیکا زاده یکی از تاریکترین لحظات قرن بیستم است؛ بمباران شهر گوئرنیکا در منطقه باسک اسپانیا توسط نیروهای هوایی آلمان و ایتالیا در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷، در جریان جنگ داخلی اسپانیا. این حمله، که به دستور ژنرال فرانکو و با هدف تضعیف مقاومت جمهوریخواهان انجام شد، بیش از ۱۶۰۰ غیرنظامی را کشت یا زخمی کرد. پیکاسو، که در آن زمان در پاریس اقامت داشت، از این فاجعه از طریق گزارشهای روزنامهها و تصاویر منتشرشده آگاه شد.
دولت جمهوری اسپانیا از پیکاسو خواست تا اثری برای غرفه اسپانیا در نمایشگاه جهانی پاریس خلق کند. او که پیشتر درگیر موضوع خاصی برای این پروژه نبود، پس از این واقعه تصمیم گرفت تمام انرژی خلاقانهاش را صرف خلق اثری کند که فریاد اعتراضش را به گوش جهان برساند. نکته جالب اینجاست که پیکاسو این تابلوی عظیم را در کمتر از 7 هفته تکمیل کرد. شاهکاری که نشاندهنده تعهد عمیق او به موضوع جنگ و کشتار و مهارت خارقالعادهاش در اجرای سریع این ایده بوده است.
تابلوی «گرنیکا» اثر پابلو پیکاسو، در سال 1937 و بهعنوان پاسخی به بمباران شهر گرنیکا در جنگ داخلی اسپانیا خلق شد. این اثر سیاهوسفید با سبک کوبیسم، وحشت و درد جنگ را از طریق چهرهها و اشکال متلاشیشده به تصویر میکشد و به نمادی جهانی از صلح و مقاومت تبدیل شده است.
رازهای تکنیکی و هنری گوئرنیکا
گوئرنیکا نمونهای برجسته از کوبیسم، سبکی است که پیکاسو همراه با ژرژ براک( 1907) آن را ابداع کرد. در این اثر، او اشکال را شکسته و بازسازی کرده تا حس آشوب و فروپاشی ناشی از جنگ را منتقل کند. اما برخلاف آثار اولیه کوبیستیاش که بیشتر بر فرم و ساختار تمرکز داشتند، گوئرنیکا مملو از احساسات عمیق انسانی است.
یکی از رازهای این تابلو، استفاده از پالت رنگی محدود به سیاه، سفید و خاکستری است. پیکاسو عمداً از رنگهای زنده امپرسیونیستی دوری کرد تا فضای مرگ، عزا و اندوه را القا کند. این انتخاب، به گفته خودش، بازتابی از “جهان بدون رنگ” پس از ویرانی جنگ بود.
عناصر سمبولیک تابلوی گوئرنیکا توسط پابلو پیکاسو
تابلوی گوئرنیکا، اثر پابلو پیکاسو، فراتر از یک اثر هنری که مجموعهای در هم تنیده ای از سمبلهاست که هر یک لایهای از معنا را به این شاهکار کوبیستی اضافه میکنند. این عناصر سمبولیک، که با دقت در ترکیببندی تابلو جای گرفتهاند، بیانگر وحشت جنگ، رنج بشری و اعتراض سیاسی هستند. در ادامه، به بررسی این عناصر با لحن رسمی و آموزشی میپردازیم تا برای هنرمندان، محققان هنری، نقاشان و دانشجویان نقاشی روشنگر باشد.
پیکاسو در گوئرنیکا از این عناصر برای خلق یک روایت بصری چندلایه استفاده کرد. هر سمبل به تنهایی معنایی دارد، اما در کنار هم، داستان بزرگتری از رنج، مقاومت و اعتراض را روایت میکنند. استفاده از کوبیسم، با تکهتکه کردن فرمها، این سمبلها را درهمآمیخته و حسی از آشوب و فروپاشی را تقویت کرده است. رنگهای سیاه، سفید و خاکستری نیز بهعنوان یک سمبل کلی، فضای مرگ و عزای پس از بمباران را القا میکنند.
گاو نر
در گوشه سمت چپ بالای تابلو، گاو نر با حالتی ایستاده و قدرتمند به چشم میخورد؛ گاو نر در فرهنگ اسپانیایی نمادی چندوجهی است. در بستر گوئرنیکا، اغلب بهعنوان نمایانگر خشونت، قدرت بیرحم، یا حتی خود ژنرال فرانکو (دیکتاتور اسپانیا) تعبیر میشود. برخلاف دیگر عناصر که در رنج و آشوباند، گاو نر آرام و بیتفاوت به نظر میرسد، که میتواند سمبل بیرحمی حاکمان در برابر رنج مردم باشد.
پیکاسو در طرحهای اولیه، گاو را در حالات مختلفی آزمایش کرد، که نشاندهنده اهمیت این سمبل در پیام اوست.
اسب زخمی
در مرکز تابلو، اسب با بدنی شکسته و دهانی باز در حال فریاد کشیدن دیده میشود. اسب بهطور گسترده بهعنوان نماد مردم بیگناه و قربانیان جنگ تفسیر میشود. حالت رنجآور و زخمهایش بازتابدهنده درد و نابودی ناشی از بمباران گوئرنیکا است. فریاد اسب، صدایی بصری از اعتراض و ناامیدی است که در کل تابلو طنینانداز میشود.
زن با کودک مرده
در سمت چپ پایین، زنی با چهرهای پر از اندوه، کودک بیجان خود را در آغوش گرفته است. این تصویر به وضوح یادآور پییتا (Pietà)، آثار مذهبیای است که مریم مقدس را در آغوش پیکر بی جان عیسی نشان میدهند. در گوئرنیکا، این سمبل به مادران قربانی جنگ تبدیل شده و رنج عمیق انسانی را به نمایش میگذارد. سر به عقب و دهان باز زن، فریادی خاموش از غم و خشم است.
لامپ
در بالای تابلو، لامپی درون یک شکل بیضی که شبیه چشم است، نور میافشاند. این عنصر بهعنوان “چشم الکتریکی” یا “چشم خدا” تعبیر میشود. برخی آن را نمادی از آگاهی و نظارت بر فجایع جنگ میدانند، در حالی که دیگران معتقدند اشارهای طعنهآمیز به تکنولوژی مدرن (مانند بمبافکنها) است که این ویرانی را به بار آورد. کلمه اسپانیایی برای لامپ، bombilla، به “بمب” (bomb) نزدیک است، که این تفسیر را تقویت میکند.
فکت: در طرحهای اولیه، این لامپ وجود نداشت و بعداً اضافه شد، که نشاندهنده تکامل ایده پیکاسو است.
شمشیر شکسته
در پایین تابلو، نزدیک دست یک سرباز افتاده، شمشیری شکسته دیده میشود.
شمشیر شکسته نماد شکست مقاومت، فروپاشی امید، و ناتوانی در برابر خشونت است. سربازی که آن را در دست دارد، تکهتکه شده و نشاندهنده مرگ قهرمانان یا مبارزان است. این عنصر، پوچی جنگ و بیفایده بودن آن را فریاد میزند. تضاد با گاو نر قدرتمند، ناتوانی انسان در برابر نیروهای بزرگتر را نشان میدهد.
پرنده در حال مرگ
در سمت راست، نزدیک اسب، پرندهای کوچک با بالهای باز و حالتی رنجآور دیده میشود. پرنده معمولاً نماد صلح و آزادی است (مانند کبوتر در آثار دیگر پیکاسو)، اما اینجا در حال مرگ است. این سمبل، نابودی صلح و معصومیت در اثر جنگ را نشان میدهد. حضور کمرنگتر آن در مقایسه با دیگر عناصر، شاید شکنندگی این ارزشها را برجسته کند.
فکت: در برخی طرحهای اولیه، پرنده نقش پررنگتری داشت، اما در نسخه نهایی کمرنگ شد.
زن در حال فرار و زن با چراغ
در سمت راست، زنی در حال فرار از آتش و زنی دیگر با چراغ در دست دیده میشوند. زن در حال فرار، وحشت و تلاش برای نجات را نشان میدهد، در حالی که زن با چراغ میتواند نماد امید یا جستجوی حقیقت در میان تاریکی باشد. چراغ او در تضاد با لامپ بالای تابلو قرار دارد و شاید تلاش انسانی برای روشن کردن حقیقت را بازتاب دهد. این دو شخصیت، طیف احساسات از ترس تا مقاومت را به تصویر میکشند.
پیکاسو بیش از ۴۵ طرح اولیه برای این اثر کشید که در موزه رینا سوفیا در مادرید نگهداری میشوند. این طرحها نشاندهنده تکامل ایدههای او هستند؛ از تغییرات در حالت گاو و اسب گرفته تا افزودن عناصری چون شمشیر شکسته و پرنده در حال مرگ نشان میدهند که چگونه پیکاسو با وسواس به دنبال ترکیببندیای بود که هم از نظر بصری تأثیرگذار باشد و هم پیامش را بهخوبی منتقل کند.
در مقایسه با نقاشان معاصر چون ماتیس یا دالی، پیکاسو به دلیل تأثیر گستردهترش بر جنبشهای هنری و تواناییاش در خلق آثاری با عمق احساسی و مفهومی، جایگاه ویژهای دارد به همین دلیل برخی او را بهترین نقاش قرن بیستم توصیف می کنند.
رازهای پشت خلق تابلوی گوئرنیکا توسط پابلو پیکاسو چیست؟
یکی از رازهای شگفتانگیز گوئرنیکا، شرایط خلق آن است. این تابلو با ابعاد عظیم (۳.۴۹ متر ارتفاع و ۷.۷۶ متر عرض) در استودیوی کوچک پیکاسو در پاریس نقاشی شد. او مجبور بود بوم را عمودی نگه دارد و از نردبان برای دسترسی به بخشهای بالایی استفاده کند. این محدودیت فیزیکی، همراه با فوریت تکمیل اثر برای نمایشگاه جهانی، نشاندهنده توانایی خارقالعاده او در تبدیل فشار به خلاقیت است.
در زمان اشغال پاریس توسط نازیها، یک افسر آلمانی با دیدن عکسی از گوئرنیکا از پیکاسو پرسید: “این کار شماست؟” پیکاسو پاسخ داد: “نه، این کار شماست!” این پاسخ طعنهآمیز نشاندهنده شجاعت و موضع سیاسی او بود.
پیکاسو شرط کرده بود که گوئرنیکا تنها پس از بازگشت دموکراسی به اسپانیا به این کشور منتقل شود. به همین دلیل، این اثر تا سال ۱۹۸۱، پس از مرگ فرانکو، در موزه هنر مدرن نیویورک (MoMA) باقی ماند و سپس به موزه رینا سوفیا در مادرید منتقل شد.
برخی معتقدند که تصاویر منتشرشده از بمباران در روزنامهها، بهویژه عکسهایی از عکاس معروف رابرت کاپا، بر ترکیببندی تابلو تأثیر گذاشتند.
گوئرنیکا بارها در آثار هنری، فیلمها و حتی اعتراضات سیاسی بازآفرینی شده و به نمادی جهانی علیه جنگ تبدیل شده است.
تأثیر گوئرنیکا بر هنرمندان و نقاشان معاصر
گوئرنیکا نهتنها بر نقاشان همعصر پیکاسو مانند خوان میرو و مارک شاگال تأثیر گذاشت، بلکه الهامبخش نسلهای بعدی نیز شد. برای مثال، جنبشهای هنری ضدجنگ در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بهویژه در آمریکا در جریان جنگ ویتنام، از این اثر الهام گرفتند. این تابلو به هنرمندان آموخت که چگونه میتوان از فرم و رنگ برای بیان مفاهیم عمیق اجتماعی استفاده کرد.
گوئرنیکا، میراثی جاودان
گوئرنیکا بیش از یک نقاشی، آیینهای است که وحشت جنگ و قدرت هنر را بهطور همزمان بازتاب میدهد. پابلو پیکاسو با این اثر نشان داد که هنرمند میتواند هم خلاق باشد، هم مسئول و هم تأثیرگذار. برای هنرمندان، محققان و دانشجویان، این تابلو نهتنها درسی از تکنیک و خلاقیت است، بلکه یادآوری از وظیفه هنر در برابر جامعه. گوئرنیکا همچنان پس از دههها، صدایی رسا در برابر خشونت و بیعدالتی باقی مانده است.
به زودی در تهران نمایشگاهی از بیش از ۶۰ اثر از دورههای هنری مختلف زندگی پابلو پیکاسو، نقاش و مجسمهساز اسپانیایی، به نمایش در خواهد آمد؛ اطلاعات بیشتر در زمینه رویداد “پیکاسو در تهران“.
Recommend0 recommendationsPublished in Art History
Responses