نمایشگاه تازهی نصرتالله مسلمیان زمینهای برای ورود به جهان بصری خاص او فراهم میکند؛ جهانی که در پی فریب بیننده نیست، بلکه مخاطب را به وسیله هرج و مرج بصری کنترل شدهای به درنگ، کندی و تأمل فرا میخواند.
از منظر فرمال، آثار بهشکل هوشمندانهای در تعادل میان تصادف و کنترل حرکت میکنند. در اغلب آثار، نقاشی فیگوراتیو سادهشده، طراحی بدنی خطی، در تضاد با پسزمینهی انتزاعی و خشن قرار میگیرد. این تضاد نهتنها بار روانشناختی آثار را بالا میبرد، بلکه به لحاظ فرمی نیز تعادل ظریفی میان مفهوم و فرم ایجاد میکند. خطوط نرم و ارگانیک بدن، میان لکههای خشن و رنگهای تیز گیر افتادهاند. اینجا بدن، نه نماد شکوه بلکه حامل رنج است. نگاهی که مسلمیان به بدن دارد، نه صرفاً فیگوراتیو بلکه سیاسی، تاریخی و فلسفی است. سکوتی بصری در آثارش حاکم است که بهجای فریاد، زمزمهای ممتد از فقدان، انتظار و تأمل ارائه میکند.
لکههای رنگی ناگهانی در کنار کشیدههای دقیق قلممو، استفاده از قرمزهای تند، صورتیهای ضربهای، و سطوح خاکستری یا سیاه باعث ایجاد ضربآهنگهایی میشود که چشم مخاطب را در حرکت نگه میدارند و بافتی متضاد اما منسجم میسازند. این بازی میان رهایی و ساختار، این کلاژ احساسات، تجربهای بصری خلق میکند که ذهن را درگیر ساختارهای تودرتو و احساسی میسازد. در بعضی بومها، سطوح بسیار صاف و صیقلی هستند و در برخی دیگر، رد قلممو و بافت فیزیکی رنگ کاملاً مشهود است. این انتخاب آگاهانهی بافتها، تجربهای چندحسی ایجاد میکند که نهفقط بصری، بلکه قابل لمس نیز هست.
در نهایت، نمایشگاه حاضر نه فقط نمایانگر مهارت و جهان فکری هنرمندی ریشهدار در نقاشی معاصر ایران است، بلکه فرصتیست برای بازاندیشی در رابطهی ما با بدن، تاریخ، عواطف و سکوت.
Responses