لاشایی: تلفیقی از جسارت، خلاقیت ، نوآوری

فریده لاشایی، هنرمند و نقاش نوگرا، نویسنده و مترجم ایرانی بود که با نقاشی‌های انتزاعی و آثار تلفیقی خلاقانه‌اش، تاثیر بسیاری بر هنر معاصر ایران گذاشت.

فریده در سال 1323 در شهر رشت به دنیا آمد. او در کودکی همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد. از همان زمان علاقه و استعدادش در نقاشی آشکار بود که سبب شد در آتلیه جعفر پتگر به فراگیری هنر بپردازد. در سال 1342 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در آکادمی هنرهای زیبای مونیخ آموزش دید. در همین دوره، علاقه‌اش به ادبیات بیشتر شد و آثار برتولت برشت تأثیر عمیقی بر او گذاشت. پس از مدتی، به اتریش رفت و در استودیو ریدل طراحی کریستال و حکاکی را فراگرفت. وی در1347 اولین نمایشگاه آثار کریستال خود را به همراه کلاوس ریدل در گالری دوموی میلان برگزار کرد و در همان سال در کارگاه رزنتال، یکی از مهمترین سازندگان کریستال جهان، در باواریای آلمان مشغول به کار شد. او نخستین نمایشگاه نقاشی خود را در سالن اجتماعات رزنتال با یک مجموعه نقاشی مینیمالیستی برگزار کرد.

سلف پرتره‌ی هنرمند

علاوه بر فعالیت‌های هنری، او که شیفته‌ی ادبیات بود به ترجمه‌ی آثار برشت، از جمله «زن نیک سچوان» و «ارباب پونتیلا و بنده‌اش ماتی» پرداخت. همچنین اشعار و داستان‌های کوتاهی که می‌نوشت را در مجلات مختلف منتشر کرد.

در سال 1353، او اولین نمایشگاه انفرادی نقاشی‌های خود را در تهران برگزار کرد. این آثار علاقه‌ی او به طبیعت شمال ایران را نشان می‌دادند و انگار نوسانی بین انتزاع(آبستراکسیون) و شکل نمایی(فیگوراسیون)؛ بین شدن و نشدن، بودند.  تنه‌های درختان از این سال‌ها در آثارش ظاهر شدند و تا انتها با او همراه ماندند. فریده در سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دختری به نام مانلی شد. اما مدتی بعد از همسرش جدا شد و به آمریکا رفت. تا این که در جریان جنگ تحمیلی به ایران بازگشت.

فعالیت هنری او در دهه 1360 با نمایشگاهی در گالری کلاسیک تهران ادامه یافت که شامل نقاشی‌های انتزاعی از طبیعت بود. در سال‌های دهه‌های 70 و 80 شمسی با رونق گرفتن موزه هنرهای معاصر حضور پررنگ‌تری در فضای هنر ایران داشت و در چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی از جمله «باغ ایرانی» شرکت کرد. در دهه‌های پایانی زندگی، لاشایی به استفاده از مدیوم‌های جدید مانند ویدئو و انیمیشن روی آورد و آثاری خلق کرد که ترکیبی از تصاویر ثابت و متحرک بودند. کتاب بیوگرافی او با نام «شال بامو» در سال 1382 منتشر شد که زندگی پرفرازو نشیبش را روایت می‌کرد. در نهایت، این هنرمند برجسته در اسفندماه 1391 در 68 سالگی چشم از جهان فرو بست.

عوامل تأثیرگذار در زندگی هنرمند، سبک کاری و فعالیت‌های او

فریده لاشایی، هنرمند بزرگ ایرانی، تحت تأثیر عوامل مختلف و تجربیات زندگی خود، مسیر هنری خلاقانه‌ای را پیمود و آثاری خلق کرد که از سبک و عمق خاصی برخوردار بودند. شش سال اول زندگی او در رشت، رابطه‌ای ریشه‌ای با زادگاهش ایجاد کرد که در تمامی زندگی و آثار هنری‌اش نمایان بود.

دوران شاگردی نزد جعفر پتگر نیز برای او نقطه‌ی عطف مهمی بود؛ نه‌تنها از نظر سبک کاری، بلکه به‌دلیل نزدیکی آتلیه به کافه نادری، که پاتوق بزرگان ادب و هنر ایران بود، فضای ذهنی فریده‌ی نوجوان، تحت‌تأثیر این ارتباط‌ها شکل گرفت. پس از مهاجرت به آلمان و تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای مونیخ، او با نقاشی آبستره آشنا شد و زبان بصری خاص خود را به‌تدریج در دهه ۵۰ شمسی به تکامل رساند. با این حال، هنر تنها بخشی از زندگی او بود؛ بخش مهم‌تری که او به‌طور جدی دنبال می‌کرد ادبیات بود. آثار نویسندگانی چون برتولت برشت تأثیر عمیقی بر او گذاشتند و موجب شدند لاشایی شعر و داستان‌های خود را بنویسد. رمان «شال بامو» یکی از مهم‌ترین آثار ادبی اوست که نگارش آن بیش از یک دهه به طول انجامید. این کتاب، با استفاده از ساختار کلاژی و ترکیب خاطرات و رویدادها، جذابیت منحصربه‌فردی دارد و بازتابی از زندگی شخصی اوست. نقاشی برای لاشایی، به صورت امری ناخودآگاه بود که از آن کسب درآمد می‌کرد اما ادبیات برایش تبدیل به عشق و زندگی شده بود که با وسواس خاصی به آن می‌نگریست.

نقاشی‌های او ترکیبی از اکسپرسیونیسم با رگه‌هایی پررنگ از انتزاع است. طبیعتی که از فیلتر ذهن هنرمند عبور می‌کند و بازتاب نوعي آگاهي دروني است: چشم‌اندازهایی سیال، بی زمان، بی روایت، مبهم و نمادین با حسی شاعرانه.

به طور کلی، انتزاع و از آن خودسازی از ویژگی‌های برجسته‌ی آثار لاشایی است. او از طبیعت آشنایی‌زدایی نمی‌کرد، بلکه از طبیعت فاصله می‌گرفت تا معنایی شخصی‌تر به آن اضافه کند. این دیدگاه در آثار انتزاعی وی کاملاً مشهود بود و وجه تمایزی برایش ایجاد کرد. اما فریده لاشایی تنها به قلم‌مو و رنگ بسنده نکرد و مدیوم‌های مختلفی را به کار گرفت. او علاقمند به تکرار آثار موفق خود نبود و از تجربه‌های تازه ترسی نداشت. آن چنان که در سال‌های آخر عمر به زبان بصری نو از تلفیق نقاشی و انیمیشن رسید و به سمت انیمیشن و ویدئو گرایش پیدا کرد.

فریده لاشایی هنرمندی پیشرو و جسور بود که در جستجوی خلاقیت‌های جدید، از مدیوم‌های مختلف استفاده کرد و هنر معاصر ایران را تحت‌تأثیر قرار داد. او با نگاه نوآورانه و تجربه‌گرایی بی‌وقفه، آثار برجسته‌ای خلق کرد که بازتابی از زندگی، هنر و دغدغه‌های اجتماعی او بودند. توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی، همراه با استفاده از تکنیک‌های نوین، او را از دنیای تغزلی به دنیای انتقادی کشاند و به هنرمندی خاص و تأثیرگذار بدل کرد.

معرفی برخی آثار شاخص هنرمند در سال‌های اواخر عمر

فریده لاشایی در سال‌های پایانی عمرش، با ترکیب نقاشی و ویدئو آثاری نوآورانه خلق کرد که بیشتر به مسائل اجتماعی و جهانی توجه داشت. به این ترتیب او از نقاشی‌های ایستا به سمت تصاویری پویا و معاصر حرکت کرد که نماد جسارت و خلاقیت هنری او بودند و بُعد تازه‌ای به هنر معاصر ایران افزودند.

یکی از مهم‌ترین آثارش، مجموعه «پیش‌درآمدی بر خرگوش‌ها در سرزمین عجایب» است که با الهام از رمان «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوییز کارول، به موضوعات تاریخی، فرهنگی و سیاسی پرداخته است. در این مجموعه، خرگوش‌ها نمادی از خود هنرمند و مردمان سرزمینش هستند. نقاشی‌های این اثر با انیمیشن‌هایی ترکیب شده‌اند که صحنه‌هایی همچون برخورد خرگوش‌ها در جنگل، حضور توتو (شخصیتی از فیلم پازولینی)، پراکندگی خرگوش‌ها در نقشه ایران و گریز آن‌ها از شخصیت‌های نقاشی صنیع‌الملک را شامل می‌شوند. همچنین، یکی از پرده‌ها گفتگوی خرگوشی با دکتر محمد مصدق را نمایش می‌دهد که یادآور گفتگوهای آلیس با شخصیت‌های سرزمین عجایب است. آخرین بخش این مجموعه، خرگوشی تنها را زیر نور ماه بر لبه بشکه‌ای به تصویر می‌کشد که نظاره‌گر درخشش مهتاب بر تلاطم سطح مایع درون بشکه (چیزی میان نفت و آب دریا) است.

اثر دیگر او با نام «الأمل» تحت تأثیر انقلاب مصر خلق شد و از نمادهایی همچون چارلی چاپلین در نقش دیکتاتور بزرگ و نیمرخ ام‌کلثوم بهره برد. این ویدئو که با استفاده از ۲۵۰۰ تصویر چاپلین ساخته شده، انعکاس حساسیت لاشایی نسبت به مسائل سیاسی است. در این اثر، صدای ام‌کلثوم به عنوان عنصری پایدار حضور دارد.

اثر ضد جنگ «وقتی می‌شمارم فقط تو هستی… اما نگاه که می‌کنم تنها سایه‌ای است»، یکی از آخرین آثار درخشان فریده لاشایی در سال‌های ۱۳۹۱-۱۳۹۲ است که در سال ۲۰۱۵ توسط موزه‌ی بریتیش خریداری شد. این اثر شامل ترکیبی از صدا، پروجکشن و پویانمایی است که روی مجموعه‌ای از ۸۰ فوتوگراور با ابعاد کلی ۳۱۰ × ۱۹۲ سانتی‌متر اجرا شده است. تصاویر برگرفته از مجموعه‌ی «فجایع جنگ» گویا هستند، اما با حذف پیکره‌ها و شخصیت‌ها، تنها چشم‌اندازها باقی مانده‌اند. نورافکنی دایره‌ای شکل روی این تصاویر حرکت می‌کند و هنگام برخورد با هر تصویر، فیگورها و شخصیت‌های حذف‌شده به‌صورت ویدئویی نمایان می‌شوند و سپس در سایه محو می‌گردند.  این پروژه در همکاری با استودیو KAV (یاشار صمیمی مفخم و ترلان رفیعی) و با کمک کامبیز صفری برای بخش ویدئویی، در ایران خلق شد. فرایند خلق شامل اسکن ۸۰ چاپ از مجموعه‌ی گویا در سال ۲۰۱۰، جداسازی دیجیتال شخصیت‌ها و چاپ آن‌ها روی فیلم‌های شفاف بود. در نهایت، با لایه‌بندی ویدئویی و تنظیم نورافکن، جلوه‌ای متحرک و خلاقانه به اثر داده شد. این پروژه نمادی از خلاقیت و نگاه نوآورانه لاشایی در تلفیق هنرهای قدیمی و مدرن است.

لاشایی با ورود به دنیای ویدئو و الهام از سینما و موسیقی، زبانی نو، معاصر و جهانی در آثارش ایجاد کرد و سطح بیانی هنر خود را به مرحله‌ی جدیدی ارتقا داد. استفاده‌ی ماهرانه از مدیوم‌های مختلف و برقراری ارتباطی بی‌نظیر میان نقاشی و تصاویر متحرک، او را به هنرمندی پیشرو و آثارش را به میراثی ماندگار بدل ساخت. لاشایی با ذهنی خلاق و پویا، توانست پیام‌های اجتماعی و انتقادی بیشتری را مطرح کند که نه‌تنها بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های انتقادی او بودند، بلکه نشان از جستجوی بی‌وقفه‌اش برای نوآوری و بیانی جدید داشتند.

Recommend0 recommendationsPublished in Artists insights, Uncategorized

Related Articles

Responses

Your email address will not be published. Required fields are marked *